چگونه همان شخصی باشم که از خودم انتظار دارم؟

چگونه همان شخصی باشم که از خودم انتظار دارم؟

 

بعضی از مــا از خــودمان انتظــار داریــم بــه اهدافمــان برســیم.بعضی دیگــر انتظــار داریــم پرانــرژی و هدفمنــد زندگــی کنیــم. همــه مــا تصویــری از یــک فــرد ایــده آل در ذهـن ترسـیم میکنیـم و انتظاراتمـان از خودمـان را بیشـتر بـر مبنـای ایـن تصویـر ایـده آل پـی ریـزی میکنیــم.

در طـول عمـر، دیـر یـا زود، کـم یـا زیـاد یاد میگیریم کـدام یـک از ایـن خواســته هــایمان، هوســهای زودگــذر و بــی اهمیت انــد و کـدام یک ازآنهـا خواسـته هـای عمیـق درونـی اسـت. خواسته های اصیل ما بـا حـس خرسـندی و رضایـت درونـی در ارتبـاط مســتقیم هستند و اهــداف اساســی زندگــی مــا را شــکل میدهنــد.

همـه مـا روزانه تلاش میکنیـم تـا با انجـام فعالیتهـای مختلف به سـمت هـدف و انتظاراتمـان گام هـای موثـری برداریـم، وقتـی در پایـان روز بـه ارزیابـی کارهـای روزانه مـان میپردازیـم هر کـدام از ما سـطح متفاوتی از رضایـت را تجربـه میکنیـم. ایـن سـطح رضایـت همـان حسـی اسـت کـه بـه مـا کمـک میکنـد تـا اعتمادمـان بـه خودمـان بـالا بـرود.

بـرای موفقیـت، حفـظ رضایتمنـدی درونـی و نیـز مقبله با اضطراب لازم اسـت تـا بتوانیـم اشـتباهات و کمبودهایمـان را ببخشـیم. یکـی از رفتارهایـی کـه میتوانـد زمینـه سـاز تنـش و ناراحتـی شـود توبیـخ و سـرزنش بیـش از حـد خـود اسـت.

بارهـا پیـش آمـده کـه بـرای همدلـی کـردن بـا یـک دوسـت شکسـت خـورده بـه او مـی گوییـم «مهم این اسـت کـه تلاشـت را کـردی» یـا «قـرار نیسـت که همیشـه موفـق باشـیم» یـا اینکـه «بـه هـر حـال هیـچ کـس کامـل نیسـت» و از ایـن قبیل حرفهای دلگـرم کننده کـه مـی توانـد بـه او بـرای دوبـاره برخاسـتن یـاری برسـاند.

بایـد تلاش کنیـم تـا بپذیریـم کـه هیـچ کـدام از مـا عاری از خطـا نیسـتیم و ممکن اسـت دچار اشـتباه شـویم. بـه جـای توبیـخ خـود تلاش کنیـم ایـن واقعیـت را بپذیریـم تـا بتوانیـم در برابـر تنـش های زندگـی و در مسـیر رسیدن بـه انتظـارات بهتـر عمـل کنیم.

افــراد موفــق بــه خوبــی دریافته انــد کــه تنهــا کســی را کــه میتواننــد تغییــر دهنــد خودشــان اســت.بــه خوبــی میداننــد تنهــا تصمیم هــا، انتخاب هــا و رفتارهــای خودشــان قابــل کنتــرل اســت و نبایــد زمــان و انــرژی بــرای تغییــر دیگــران صــرف کننــد. آن ها مرزهــا را بــه خوبــی می شناســند و تلاش می کننــد بــرای رســیدن بــه اهدافشــان بیــش از هــر کــس روی خودشــان حســاب کننــد .

و امـــا راه حــــل چـیـــسـت؟

بــرای رســیدن بــه اهــداف و انتظــارات از گامهــای زیــر پیــروی کنیــم:

1. اهداف مشخص داشته باشیم:

بهتـر اسـت اهـداف کلی را کنـار بگذاریـم.

اهداف کلـی تنهـا یـک دورنمـا از برنامـه بـه مـا میدهـد..

بهتـر اسـت بـه طـور خـاص و بـا جزییـات اهدافمان را مشـخص کنیـم

و در این راه به این سـوالات پاسـخ دهیـم: چـرا دوسـت داریـم بـرای دسـتیابی بـه ایـن هـدف تلاش کنیـم؟ بـرای نیـل به ایـن مقصـود چه کسـانی بایـد درگیـر بـا موضـوع شـوند؟ چـه فـراز و نشـیبهایی پیش رویمـان اسـت؟ و در نهایت اینکه سـاختار برنامـه ریـزی مـا برای رسـیدن بـه این هدف چـه باید باشـد؟

2. انتظــارات قابــل اندازه گیــری و ارزیابــی داشــته باشــیم.

تعییـن انتظـارات مبهـم اجـازه نمی دهـد کـه ما پیشـرفت را در رسیدن به خواسـته هایمان درک کنیم. بایـد بتوانیـم انتظـار و هدفمـان را بـه طور مشـخص معنـا کنیـم و آن را قابـل اندازه گیـری و ارزیابی نماییم.

گاهی نیاز اسـت اقدامات لازم و روند رسـیدن به هدف جایی نوشـته شـود، تا بتوانیـم پیشـرفتمان را در هر یـک از مراحـل اندازه گیـری و البتـه پیگیـری نماییـم.

جـدول زمانبنـدی بـه مـا کمـک میکنـد تـا مسـیر را بـه وضـوح و کامـلا مشـخص داشـته باشـیم و عـلاوه بـر آن سـرعت حرکـت خـود و پیشـرفتمان را بسـنجیم. بـه عـلاوه بـه مـا نشـان میدهـد کـه در کجـای مسـیر از راه اصلـی دور مانده ایـم و بـه نوعی از مسـیر اصلـی منحرف شـده ایم.

3. انتظــارات قابــل دســتــرس داشتــه باشــیــم.

کسـب رضایـت درونی نیازمند داشـتن انتظاراتی اسـت کـه بتـوان بـه آنهـا دسـت یافـت. همه مـا در رویاهایمـان بـه خواسـته هایمان میرسـیم و از این تفریـح لـذت میبریـم. بـا این همـه غرق شـدن بیش از حـد در ایـن رویاهـا و قطـع ارتباط با دنیـای واقعی میتوانـد عواقـب سـنگینی بـرای سـلامت روان مـا در پی داشـته باشـد.

لذا پیشـنهاد می شـود در دنیای واقعـی اهدافـی را برای خـود در نظـر بگیریم و تلاش کنیـم کامـلا ملمـوس و واقعـی بـه آنهـا دسـت یابیم. ایـن اهـداف میتوانند بسـیار کوچک یا بزرگ باشـند. امـا بایـد قابـل دسـترس باشـند. اهـداف بزرگترمان را میتوانیـم بـه گام هـای کوچکتر تقسـیم کنیـم و برای ایـن مراحـل کوچکتـر برنامه ریـزی کنیم و بـه مرور به آنهـا دسـت یابیـم.

به خاطر داشـته باشـیم کـه تبدیل کـردن اهـداف بـزرگ بـه مراحـل کوچکتر دسـتیابی بـه هـدف اصلـی را مقدورتـر میکنـد و به مـا در گذر از مسـیر بـرای دسـتیابی بـه هـدف یـاری میرسـاند. در واقـع مـا بـا شکسـتن هـدف بـزرگ بـه قطعـات کوچکتـر تـوان مدیریتـی خـود را بـالا میبریـم و می توانیـم بـا تنشهای پیـش رو مقابله کنیـم و بهتر تصمیـم بگیریم.

4. همــواره خــود را بــســنــجــیــم.

در مسـیر حرکـت بـه سـمت اهـداف بهتر اسـت کـه خـود هـدف و انتظاراتمـان را ارزیابـی کنیـم. هـر از گاهـی بـه پشـت سـر نـگاه کنیـم و مطمئن شـویم که در مسـیر درسـت هسـتیم و میتوانیـم نقصهای مسـیر را جبـران کنیـم.

گاهـی در مسـیر حرکـت موج جـاری میشـویم و تصـور میکنیـم کـه در مسـیر درسـت هسـتیم. حـال آنکه بهتر اسـت گهـگاه توقف کنیـم و روی هـدف خـود متمرکـز شـویم. آیـا واقعـا بـه سـمت آن در حرکتیـم؟ آیـا هنـوز اولویت هـا و ارزش هایمـان را در تصمیـم گیـری بـرای اقدامـات بعـدی در نظـر گرفته ایـم؟

5. برنــامــه زمــانــی خــود را در نظــر بگیــریــم.

بـرای پیشـروی در مسـیر بهتـر اسـت کـه زمـان مشـخصی برای رسـیدن به هـر مرحله در نظـر بگیریم. آن را واقـع بینانـه تعییـن کنیـم و تلاش کنیم نسـبت بـه آن پایبنـد باشـیم. بـا این همـه این به معنـای عدم انعطاف پذیری نیسـت. مراقب باشـیم کـه انرژی خود را بـا تنـش های بیهـوده از بیـن نبریم.

کلام آخر:

دســتیابی بــه انتظــارات و نیــز رضایـت درونـی یـک انتخاب خودخواسـته اسـت کـه بـا کسـب مهارتهـای مختلـف قابــل دســتیابی اســت.