یادآوری نقص ها

یادآوری نقص ها ، خوب یا بد؟

آیـا تصـور می کنیـد بعـد از یک عمـر همراهـی ذهـن، میتـوان آن را دوسـت و شـریکی در خـور اطمینـان تلقـی کـرد کـه علایق شـما را دنبـال میکنـد.

واقعیت این اسـت کـه ذهـن کارش را طبـق آنچـه آموزش دیـده اسـت، انجام میدهـد. ذهـن سرگذشـتی را که پشـت سـر گذاشـته اید، تجربـه کـرده و در شـکل گیری خاطرات شـما سـهیم اسـت.

ذهنتـان برنامه ای ایمـن برای محافظت از شـما در مقابـل خطـر تدوین کـرده اسـت و گاهی اوقـات فعالیتش بیشـتر از شماسـت.

بـرای مثال، تصـور کنید کـه والدینتان مـدام از شـما ایـراد میگرفته انـد کـه بایـد کارتـان را بهتـر انجـام بدهیـد و معتقد بودنـد که با یـادآوری نقص هایتان به شـما کمـک میکنند کـه آدم بی عیب و نقصی باشـید یا به سـمت کمالگرایـی حرکت کنیـد. به نظر آنهـا یادآوری نقص هایتـان، شـما را قـوی می کـرده تـا بتوانیـد در زندگی گلیـم خـود را از آب بیـرون بکشـید و بـه رقابـت بپردازیـد. ذهنتـان بـه تمـام دسـتورهای والدینتـان گـوش سـپرده و واکنـش نشـان داده اسـت و اکنون نقش آنهـا را به عهده گرفتـه اسـت. بنابراین، وقتی بـه هدفی دسـت می یابید یا پاداشـی دریافت می کنید، ذهنتان بلافاصلـه به طور خودکار بـا تأکید بـر اینکه بایـد در جهت کمالگرایـی حرکت کنید، از ایـن فرصـت بـرای بهتـر و کاملتر شـدن شـما اسـتقبال می کنـد.

ذهنتان به قدری دقیق و حسـاس شـده اسـت که فقـط بـه دنبـال نقص هـای شماسـت تـا آنها را برجسـته سـازد و بـا گفتن جملاتی از قبیل: هنـوز کلی هدف پیشرو داری و در عـوض چـی بـه دسـت آوری؟

تو بایـد کامل تر از ایـن حرف هـا باشـی ..

قصد دارد به شـما یـادآوری کند که هنـوز تـا کمالگرایـی راه درازی پیـش رو دارید.

آیـا میخواهید به راحتی در زندگی موفق شـوید؟

دیگران شـمارا دوست داشـته باشـند؟

و با دیگران صمیمی باشید؟

آیـا میخواهیـد بـه نقص هایتـان به عنـوان فرصتـی برای پیشـرفت بنگریـد؟

اگـر ایـن اهداف تا بـه حـال در زندگی شـما نقـش نداشـته اند

لحظـه ای بـه ارزش های خـود در زندگـی فکـر کنید:

ایـن ارزشها چقـدر برای شـما اهمیت دارند؟

آیا دوسـت داریـد موردپذیرش دیگـران قرار بگیرید و عشـق را تجربـه کنیـد؟

آیـا از اینکـه بتوانید قبـول کنید کـه گاهی اوقـات کارهایتان را خوب انجـام داده اید و لایق تقدیـر و تشـکرید، خوشـحال میشـوید؟

آیا آخریـن باری که اسـتادتان یا یکی از دوسـتان صمیمیتان به شـما گفتنـد که چقدر کارتـان را عالی انجـام داده اید، به خاطـر داریـد؟

با شـنیدن ایـن کلمـات مثبت و خوشـایند چـه اتفاقـی برایتـان میافتـد؟

آیـا ذهنتـان بلافاصلـه به ارائـه دلایلـی میپـردازد کـه ایـن گفته ها درسـت نیسـت یـا اینکـه سـعی می کنـد بـا یـادآوری شـواهد منفـی و ناخوشـایند، ایـن تجربه ی مثبت را تحت الشـعاع قرار بدهد؟

صـدای منتقـد درونیتـان دراین بـاره چـه میگویـد؟

آیـا ایـن صدا به شـما کمـک میکند؟

اگـر خودتـان را با برخی آرمان هـای غیرواقع بینانـه مقایسـه کنیـد، مطمئن باشـید امـکان دسـتیابی بـه آنها را نخواهید داشـت.

توجـه داشـته باشـید کـه تمایـل بـه برجسته سـازی شکسـت ها و نقص هـا، شـما را از پرداختـن بـه آنچـه برایتـان اهمیـت دارد و آرزومندش هسـتید ( مثل عشـق، شـفقت، پذیرش خویشـتن) بازمـیدارد.

لحظـه ای به این فکـر کنیـد که داشـتن فـردی در زندگـی که به شـما بازتاب مثبـت دهـد، چه احساسـی دارد.

حالا سـعی کنیـد کلمات مثبت و خوشـایند را بـه ذهنتان بیاوریـد.

چنانچه ذهنتان شـروع بـه تولیـد افـکار منفـی بـرای مقابلـه بـا آن کلمات ً مثبـت کـرد، سـعی کنیـد بـه آنهـا توجـه نکنیـد و صرفا آنهـا را مشـاهده کنیـد.

ایـن افـکار بیهـوده و بی ارزش اند.

آنهـا شـبیه وسـایل اضافه ای هسـتند که در انبـاری خانه وجـود دارنـد.

ذهنتـان برای چـه چیز شـما را مـورد انتقاد قـرار میدهـد؟

آیا آن چیـز گویای علایق و ارزشـمندی های شـما اسـت؟

حالا دوبـاره به کلمـات مثبت و خوشـایند در ذهنتـان گوش بسـپارید و اجازه بدهیـد در ذهنتان جولان بدهنـد، ایـن افـکار مثبت به احسـاس خوشـایند و مثبت منجر میشـوند.