خلاصه آزمون
0 از 100 سوالات کامل شد
سوالات:
اطلاعات
آزمون قبلاً کار را تکمیل کرده اید .از این رو دیگر نمی توانید آن را شروع کنید.
آزمون در حال بارگذاری است…
برای شروع این آزمون باید ثبتنام کنید یا وارد شوید.
شما باید ابتدا این بخش را تکمیل کنید:
نتایج
نتایج
زمان به اتمام رسیده است
دستهبندیها
- اجتناب از مشکلات 0%
- انتظار بالا از خود 0%
- بی مسئولیتی هیجانی 0%
- تمایل به سرزنش 0%
- درماندگی نسبت به تغییر 0%
- کمالگرایی 0%
- نگرانی زیاد توام با اضطراب 0%
- نیاز به تایید دیگران 0%
- وابستگی 0%
- واکنش نسبت به ناکامی 0%
-
.
-
نمره کلی شما در این آزمون کم است و این به معناست که شما درگیر باورهای غیرمنطقی نیستید.
نمره شما نمره بسیار خوبی می باشد و نشان می دهد که شما در زندگی اغلب با باورهای منطقی خود تصمیم گیری می کنید. میزان رضایت شما از خودتان بالاست و نگاه مثبتی به زندگی دارید. همین امر کمک می کند که با انگیزه و انرژی، اهداف و فعالیت هایتان را دنبال کنید، در نتیجه احساس شادی و رضایت درونی بیشتری را نسبت به بقیه تجربه می کنید و سلامت روان بالایی دارید. وقتی تفکر و رفتار آدمی عاقلانه باشد، موجودی کارآمد، شادمان، سرزنده و توانا خواهد بود؛ پس می توان گفت هر انسانی با اندیشه و افکار خود، زندگی اش را می سازد و جهت می دهد. وقتی حادثه ای برای ما اتفاق می افتد، ما بر اساس تمایلات درونی و ذاتی خودمان ممکن است دو برداشت متفاوت و متضاد از آن حادثه و رویداد داشته باشیم:
1 . یکی افکار، عقاید و باورهای منطقی و عقلانی
2 . افکار، عقاید و برداشت های غیرمنطقی و غیرعقلانی
اگر ما تابع افکار و عقاید عقلانی و منطقی باشیم، به عواقب و نتایج منطقی دست خواهیم یافت و شخصیت سالمی خواهیم داشت؛ اما اگر تحت تأثیر افکار و عقاید غیرمنطقی قرار بگیریم، با عواقب و نتایج غیرمنطقی و غیرعقلانی مواجه خواهیم شد. همه ما انسانها در همه مراحل زندگی، با توجه به باورها، نگرشها، ارزشها و اعتقادات خود تصمیمگیری میکنیم و اعمال و رفتارهای ما ناشی از فکر و اندیشهای ست که از خانواده، مدرسه، جامعه، فرهنگ و ارزشهای اجتماعی کسب کرده ایم . وقتی تفکر و رفتار آدمی عاقلانه باشد، موجودی کارآمد، شادمان، سرزنده و توانا خواهد بود؛ پس میتوان گفت هر انسانی با اندیشه و افکار خود، زندگیاش را میسازد و جهت
میدهد گرچه نمره شما در این آزمون به طور کلی روند خوبی دارد ولی در بعضی زیر مقیاس ها بهتر است کمی تامل کنید . در ادامه با چندین نوع باور ناکارامد و نحوه تغییر آن و باورهای کارامدی که باید جایگزین شوند؛ بررسی خواهیم کرد.
راهکارها چهار مقوله باور ناسالم، هسته مرکزی تمام مشکلات روانشناختی هر فرد را تشکیل میدهند:
1. پرتوقعی (انتظار غیرمنطقی)
2. فاجعه پنداری (وحشتناک دیدن وقایع)
3. سطح پایین تحمل ناکامی (بی تحملی)
4. کم ارزش شمردن خود (ناارزنده سازی خویشتن) .
فرض کنیم میخواهید باور ناکارامد خودتان را تغییر دهید. پیش از هرچیز به یک مداد و کاغذ احتیاج دارید.چون هنگام ناراحتی، افکار منفی در ذهن شما ردیف می شوند و حرکت دایره ای شکل بی توقفی درست میکنند. وقتی افکار منفی خود را روی کاغذ یادداشت می کنید چشم انداز عینی تری به وجود می آورید . برای عملی تر شدن راهکارها، مراحل زیر راتوصیه می کنیم :
1. شناسایی حادثه ناراحت کننده .
ابتدا خلاصه ای از حادثه اتفاق افتاده را بنویسید. مهمترین نکته برای شناسایی مشکل مشخص کردن حادثه است .
2. احساسات منفی خود را ثبت کنید .
احساسات خود را شناسایی کنید و آنها را بنویسید و از یک تا صد به آنها امتیاز دهید .
3. افکارتان را مجزا کنید .
افکار منفی مسبب احساس بد شماهستند. از خود بپرسید کدام فکر مرا ناراحت کرده است؟ به گفتگوهای درون خودتان توجه کنید و آنها را یادداشت نمایید .
4. خطاهای شناختی افکار خود را شناسایی کنید .(در ادامه 12 نوع باور ناکارامد را خواهیم گفت)
5 . جایگزین مناسب برای باورهای غیر واقعی تان بیابید و نهایتا باورهای جدیدتان را یادداشت کنید و به آنها امتیاز بدهید .
حال مقایسه کنید افکار تان در مقایسه با قبل تا چه میزان کمرنگ وکم اهمیت شده اند . در ادامه ما دوازده نوع باور غیرمنطقی رایج را بیان می کنیم که احتمالا شما درگیر آن هستید، و سپس به جایگزینی آن با باورهای منطقی می پردازیم .
1 . من به عشق و تأیید افراد مهم نیازمندم.
. باور منطقی : عشق و تأیید بسیار دلپذیر است و در شرایط مناسب به دنبال آن خواهم بود؛ اما آن ها از واجبات نیستند، من بدون آن ها نیز می توانم زندگی کنم .2 . برای ارزشمند بودن به عنوان یک انسان، باید به موفقیت در هر کاری که می کنم
بدون هیچ اشتباهی دست یابم.
. باور منطقی : من همواره سعی می کنم تا حد ممکن به موفقیت دست یابم؛ اما شایستگی عدم شکست، غیرواقعی است. بهتر است که خود را جدا از عملکرد خود، به عنوان یک انسان بپذیرم .3 . افراد باید همواره کار صحیح را انجام دهند، زمانی که کاری آسیب زا انجام می دهند، باید سرزنش و تنبیه شوند.
. باور منطقی : ناخوشایند است که گاهی افراد کارهای نادرست انجام می دهند، اما انسان کامل نیست و ناراحت کردن خودم در حقیقت تغییری ایجاد نخواهد کرد .4 . وقایع باید طبق آنچه می خواهم باشد و در غیر این صورت زندگی غیرقابل تحمل
خواهد بود.
. باور منطقی : هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید هر چیز باید آنگونه که میخواهم اتفاق بیفتد. ناامید کننده است، اما می توانم این را درک کنم؛ به خصوص برای جلوگیری از فاجعه .5 . ناراحتی من به واسطه اتفاقات خارج از کنترل من به وجود آمده اند و در نتیجه کار زیادی نمی توانم برایش انجام دهم.
. باور منطقی : عوامل خارجی بسیاری در کنترل من نیستند، اما این ها افکار من هستند (نه عوامل خارجی) که باعث احساسات من می شوند و می توانم بیاموزم که افکارم را کنترل کنم .6 . من باید در مورد چیزهای خطرناک و ناخوشایند نگران باشم، وگرنه آن ها ممکن
است اتفاق بیفتند.
. باور منطقی : نگرانی در مورد وقایعی که می توانند ناخوشایند باشند، از رخداد آن ها جلوگیری نخواهد کرد؛ این کار فقط من را در حال حاضر، نگران و افسرده می سازد .7 . با اجتناب از مشکلات، ناملایمات و مسئولیت در زندگی شادتر خواهم بود.
. باور منطقی : اجتناب از مشکلات به صورت خلاصه آسان تر است و کنار گذاشتن چیزها، از اتفاقات نامناسب برای مدت طولانی جلوگیری می کند و همچنین به من فرصت بیشتری برای نگران شدن می دهد .8 . هرکسی باید به فردی قوی تر از خود تکیه کند.
. باور منطقی : تکیه بر دیگری ممکن است باعث رفتارهای وابسته گردد. عیبی ندارد که به جستجوی کمک باشیم، اما در صورتی که آموخته باشیم به خود و قضاوت خود ایمان داشته باشیم .9 . اتفاقات گذشته باعث مشکلات من هستند و آن ها همچنان در احساسات و رفتارهای من دخیلند.
. باور منطقی : گذشته نمی تواند در زمان حال من تأثیر بگذارد. باورهای اخیر من، عکس العمل ها را ایجاد می کنند. ممکن است این باورها را در گذشته آموخته باشم، اما می توانم در حال حاضر آن ها را تحلیل و تفسیر دهم .10 . من باید با ناراحتی دیگران ناراحت شوم.
. باور منطقی : من نمی توانم احساس بد و ناراحتی دیگران را با ناراحتشدن خود تغییر دهم .11 . من نباید احساس ناآسودگی و درد داشته باشم، نمی توانم این ها را درک کنم و باید از آن ها اجتناب کنم؛ آن هم به هر قیمتی.
. باور منطقی : چرا من نباید احساس ناآسودگی و درد کنم؟ من این ها را دوست ندارم، اما درکشان می کنم. اگر همواره از ناملایمات اجتناب کنم، زندگی من بسیار محدود خواهد بود.12 . هر مشکلی باید راه حل ایده آلی داشته باشد و وقتی فردی نتواند آن راه حل را بیابد، زندگی غیرقابل تحمل خواهد بود.
. باور منطقی : مشکلات معمولاً راه حل های متفاوتی دارند؛ بهتر است که منتظر راه حل ایده آل نباشیم و به بهترین راه حل موجود زندگی کنیم. من می توانم با کمتر ایده آل زندگی کنم . -
نمره بالای شما در این آزمون نشان دهنده این است که شما در زندگی درگیر یکسری باورهای غیرمنطقی هستید.
مشکلاتی که سر راه شما قرار می گیرند بیشتر منشا باورهای شماست. شاید پذیرش این حقیقت برای شما سخت باشد اما بهتر است روی باورهای ناکارامد خود تفکر کنید و آنها را به چالش بکشید. وقتی تفکر و رفتار آدمی عاقلانه باشد، موجودی کارآمد، شادمان، سرزنده و توانا خواهد بود؛ پس می توان گفت هر انسانی با اندیشه و افکار خود، زندگی اش را می سازد و جهت می دهد.
وقتی تفکر و رفتار آدمی عاقلانه باشد، موجودی کارآمد، شادمان، سرزنده و توانا خواهد بود؛ پس می توان گفت هر انسانی با اندیشه و افکار خود، زندگی اش را می سازد و جهت می دهد. وقتی حادثه ای برای ما اتفاق می افتد، ما بر اساس تمایلات درونی و ذاتی خودمان ممکن است دو برداشت متفاوت و متضاد از آن حادثه و رویداد داشته باشیم:
1 . یکی افکار، عقاید و باورهای منطقی و عقلانی
2 . افکار، عقاید و برداشت های غیرمنطقی و غیرعقلانی
اگر ما تابع افکار و عقاید عقلانی و منطقی باشیم، به عواقب و نتایج منطقی دست خواهیم یافت و شخصیت سالمی خواهیم داشت؛ اما اگر تحت تأثیر افکار و عقاید غیرمنطقی قرار بگیریم، با عواقب و نتایج غیرمنطقی و غیرعقلانی مواجه خواهیم شد. همه ما انسانها در همه مراحل زندگی، با توجه به باورها، نگرشها، ارزشها و اعتقادات خود تصمیمگیری میکنیم و اعمال و رفتارهای ما ناشی از فکر و اندیشهای ست که از خانواده، مدرسه، جامعه، فرهنگ و ارزشهای اجتماعی کسب کرده ایم . وقتی تفکر و رفتار آدمی عاقلانه باشد، موجودی کارآمد، شادمان، سرزنده و توانا خواهد بود؛ پس میتوان گفت هر انسانی با اندیشه و افکار خود، زندگیاش را میسازد و جهت
میدهد گرچه نمره شما در این آزمون به طور کلی روند خوبی دارد ولی در بعضی زیر مقیاس ها بهتر است کمی تامل کنید . در ادامه با چندین نوع باور ناکارامد و نحوه تغییر آن و باورهای کارامدی که باید جایگزین شوند؛ بررسی خواهیم کرد.
راهکارها چهار مقوله باور ناسالم، هسته مرکزی تمام مشکلات روانشناختی هر فرد را تشکیل میدهند:
1. پرتوقعی (انتظار غیرمنطقی)
2. فاجعه پنداری (وحشتناک دیدن وقایع)
3. سطح پایین تحمل ناکامی (بی تحملی)
4. کم ارزش شمردن خود (ناارزنده سازی خویشتن) .
فرض کنیم میخواهید باور ناکارامد خودتان را تغییر دهید. پیش از هرچیز به یک مداد و کاغذ احتیاج دارید.چون هنگام ناراحتی، افکار منفی در ذهن شما ردیف می شوند و حرکت دایره ای شکل بی توقفی درست میکنند. وقتی افکار منفی خود را روی کاغذ یادداشت می کنید چشم انداز عینی تری به وجود می آورید . برای عملی تر شدن راهکارها، مراحل زیر راتوصیه می کنیم :
1. شناسایی حادثه ناراحت کننده .
ابتدا خلاصه ای از حادثه اتفاق افتاده را بنویسید. مهمترین نکته برای شناسایی مشکل مشخص کردن حادثه است .
2. احساسات منفی خود را ثبت کنید .
احساسات خود را شناسایی کنید و آنها را بنویسید و از یک تا صد به آنها امتیاز دهید .
3. افکارتان را مجزا کنید .
افکار منفی مسبب احساس بد شماهستند. از خود بپرسید کدام فکر مرا ناراحت کرده است؟ به گفتگوهای درون خودتان توجه کنید و آنها را یادداشت نمایید .
4. خطاهای شناختی افکار خود را شناسایی کنید .(در ادامه 12 نوع باور ناکارامد را خواهیم گفت)
5 . جایگزین مناسب برای باورهای غیر واقعی تان بیابید و نهایتا باورهای جدیدتان را یادداشت کنید و به آنها امتیاز بدهید .
حال مقایسه کنید افکار تان در مقایسه با قبل تا چه میزان کمرنگ وکم اهمیت شده اند . در ادامه ما دوازده نوع باور غیرمنطقی رایج را بیان می کنیم که احتمالا شما درگیر آن هستید، و سپس به جایگزینی آن با باورهای منطقی می پردازیم .
1 . من به عشق و تأیید افراد مهم نیازمندم.
. باور منطقی : عشق و تأیید بسیار دلپذیر است و در شرایط مناسب به دنبال آن خواهم بود؛ اما آن ها از واجبات نیستند، من بدون آن ها نیز می توانم زندگی کنم .2 . برای ارزشمند بودن به عنوان یک انسان، باید به موفقیت در هر کاری که می کنم
بدون هیچ اشتباهی دست یابم.
. باور منطقی : من همواره سعی می کنم تا حد ممکن به موفقیت دست یابم؛ اما شایستگی عدم شکست، غیرواقعی است. بهتر است که خود را جدا از عملکرد خود، به عنوان یک انسان بپذیرم .3 . افراد باید همواره کار صحیح را انجام دهند، زمانی که کاری آسیب زا انجام می دهند، باید سرزنش و تنبیه شوند.
. باور منطقی : ناخوشایند است که گاهی افراد کارهای نادرست انجام می دهند، اما انسان کامل نیست و ناراحت کردن خودم در حقیقت تغییری ایجاد نخواهد کرد .4 . وقایع باید طبق آنچه می خواهم باشد و در غیر این صورت زندگی غیرقابل تحمل
خواهد بود.
. باور منطقی : هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید هر چیز باید آنگونه که میخواهم اتفاق بیفتد. ناامید کننده است، اما می توانم این را درک کنم؛ به خصوص برای جلوگیری از فاجعه .5 . ناراحتی من به واسطه اتفاقات خارج از کنترل من به وجود آمده اند و در نتیجه کار زیادی نمی توانم برایش انجام دهم.
. باور منطقی : عوامل خارجی بسیاری در کنترل من نیستند، اما این ها افکار من هستند (نه عوامل خارجی) که باعث احساسات من می شوند و می توانم بیاموزم که افکارم را کنترل کنم .6 . من باید در مورد چیزهای خطرناک و ناخوشایند نگران باشم، وگرنه آن ها ممکن
است اتفاق بیفتند.
. باور منطقی : نگرانی در مورد وقایعی که می توانند ناخوشایند باشند، از رخداد آن ها جلوگیری نخواهد کرد؛ این کار فقط من را در حال حاضر، نگران و افسرده می سازد .7 . با اجتناب از مشکلات، ناملایمات و مسئولیت در زندگی شادتر خواهم بود.
. باور منطقی : اجتناب از مشکلات به صورت خلاصه آسان تر است و کنار گذاشتن چیزها، از اتفاقات نامناسب برای مدت طولانی جلوگیری می کند و همچنین به من فرصت بیشتری برای نگران شدن می دهد .8 . هرکسی باید به فردی قوی تر از خود تکیه کند.
. باور منطقی : تکیه بر دیگری ممکن است باعث رفتارهای وابسته گردد. عیبی ندارد که به جستجوی کمک باشیم، اما در صورتی که آموخته باشیم به خود و قضاوت خود ایمان داشته باشیم .9 . اتفاقات گذشته باعث مشکلات من هستند و آن ها همچنان در احساسات و رفتارهای من دخیلند.
. باور منطقی : گذشته نمی تواند در زمان حال من تأثیر بگذارد. باورهای اخیر من، عکس العمل ها را ایجاد می کنند. ممکن است این باورها را در گذشته آموخته باشم، اما می توانم در حال حاضر آن ها را تحلیل و تفسیر دهم .10 . من باید با ناراحتی دیگران ناراحت شوم.
. باور منطقی : من نمی توانم احساس بد و ناراحتی دیگران را با ناراحتشدن خود تغییر دهم .11 . من نباید احساس ناآسودگی و درد داشته باشم، نمی توانم این ها را درک کنم و باید از آن ها اجتناب کنم؛ آن هم به هر قیمتی.
. باور منطقی : چرا من نباید احساس ناآسودگی و درد کنم؟ من این ها را دوست ندارم، اما درکشان می کنم. اگر همواره از ناملایمات اجتناب کنم، زندگی من بسیار محدود خواهد بود.12 . هر مشکلی باید راه حل ایده آلی داشته باشد و وقتی فردی نتواند آن راه حل را بیابد، زندگی غیرقابل تحمل خواهد بود.
. باور منطقی : مشکلات معمولاً راه حل های متفاوتی دارند؛ بهتر است که منتظر راه حل ایده آل نباشیم و به بهترین راه حل موجود زندگی کنیم. من می توانم با کمتر ایده آل زندگی کنم .
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
- 6
- 7
- 8
- 9
- 10
- 11
- 12
- 13
- 14
- 15
- 16
- 17
- 18
- 19
- 20
- 21
- 22
- 23
- 24
- 25
- 26
- 27
- 28
- 29
- 30
- 31
- 32
- 33
- 34
- 35
- 36
- 37
- 38
- 39
- 40
- 41
- 42
- 43
- 44
- 45
- 46
- 47
- 48
- 49
- 50
- 51
- 52
- 53
- 54
- 55
- 56
- 57
- 58
- 59
- 60
- 61
- 62
- 63
- 64
- 65
- 66
- 67
- 68
- 69
- 70
- 71
- 72
- 73
- 74
- 75
- 76
- 77
- 78
- 79
- 80
- 81
- 82
- 83
- 84
- 85
- 86
- 87
- 88
- 89
- 90
- 91
- 92
- 93
- 94
- 95
- 96
- 97
- 98
- 99
- 100
- وضعیت فعلی
- بررسی
- پاسخ داده شده
- درست
- نادرست
-
سوال 1 100
1. سوال
1. برای من مهم است که دیگران مرا تایید کنند.
-
سوال 2 100
2. سوال
2. از شکست خوردن در هرکاری متنفرم.
-
سوال 3 100
3. سوال
3. افرادی که کار خطایی انجام می دهند، مستحق مجازات هستند.
-
سوال 4 100
4. سوال
4. من معمولا آن چه را که اتفاق می افتد آرام و بی سروصدا می پذیرم.
-
سوال 5 100
5. سوال
5. اگر انسان بخواهد، تقریبا تحت هر شرایطی می تواند خوشحال باشد.
-
سوال 6 100
6. سوال
6. اغلب از چیزهایی که مرا ناراحت می کنند، می ترسم.
-
سوال 7 100
7. سوال
7. معمولا از گرفتن تصمیمات مهم طفره می روم.
-
سوال 8 100
8. سوال
8. هر فرد به کمک و مشورت کسی نیاز دارد.
-
سوال 9 100
9. سوال
9. برای انجام دادن هرکاری یک راه درست وجود دارد.
-
سوال 10 100
10. سوال
10. برای انجام دادن هرکاری یک راه درست وجود دارد.
-
سوال 11 100
11. سوال
11. دوست دارم دیگران به من احترام بگذارند، اما نه اینکه حتما باید احترام بگذارند.
-
سوال 12 100
12. سوال
12. از کارهایی که نمی توانم به خوبی انجام بدهم، دوری می کنم.
-
سوال 13 100
13. سوال
13. بیشتر اشخاص شرور از مجازاتی که مستحق آن هستند، فرار می کنند.
-
سوال 14 100
14. سوال
14به شدت مخالف. ناکامی ها مرا آشفته نمی سازد.
-
سوال 15 100
15. سوال
15. افراد را موقعیت ها آشفته نمی کنند بلکه برداشتی که از آنها دارند، باعث آشفتگی ایشان می شود.
-
سوال 16 100
16. سوال
16. برای حوادث آینده یا خطرات غیر منتظره کمتر احساس اضطراب می کنم.
-
سوال 17 100
17. سوال
17. سعی می کنم هنگام برخورد به امور سخت و خستگی آور بر آن ها غلبه کنم و جلو بروم.
-
سوال 18 100
18. سوال
18سعی میکنم در تصمیم گیری های مهم با شخص صاحب نظری مشورت کنم. .
-
سوال 19 100
19. سوال
19. غلبه بر تاثیرات زندگی گذشته، تقریبا غیر ممکن است.
-
سوال 20 100
20. سوال
20. برای هیچ چیزی راه حل کاملی وجود ندارد.
-
سوال 21 100
21. سوال
21. می خواهم همه افراد مرا دوست بدارند.
-
سوال 22 100
22. سوال
22. به رقابت در فعالیت هایی که شرکت کنندگان قوی تر از من در آن ها حضور دارند، اهمیت نمی دهم.
-
سوال 23 100
23. سوال
23. افراد خطاکار مستحق سرزنش هستند.
-
سوال 24 100
24. سوال
24. امور زندگی و پدیده ها باید از آن چه ظاهرا هستند ، متفاوت باشند.
-
سوال 25 100
25. سوال
25. علت حالات خلقی خویش، خودم هستم.
-
سوال 26 100
26. سوال
26. غالبا نمی توانم بعضی از نگرانی ها را از ذهنم خارج کنم.
-
سوال 27 100
27. سوال
27. از روبه رو شدن با مشکلات خویش دوری می کنم.
-
سوال 28 100
28. سوال
28. افراد به منبع قدرتمندی در خارج از خودشان نیازمندند.
-
سوال 29 100
29. سوال
29. صرفا به این خاطر که زمانی موضوعی زندگی ام را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. بدین معنا نیست که در آینده نیز زندگی ام را تحت تاثیر قرار می دهد.
-
سوال 30 100
30. سوال
30. به ندرت راه حل آسانی برای رهایی از مشکلات زندگی وجود دارد.
-
سوال 31 100
31. سوال
31. حتی هنگامی که دیگران مرا دوست ندارند، می توانم خودم را دوست بدارم.
-
سوال 32 100
32. سوال
32. دوست دارم در برخی از کارها موفق شوم، اما احساس نمی کنم که حتما باید موفق شوم.
-
سوال 33 100
33. سوال
33. اعمال خلاف اخلاق را باید با شدت مورد مجازات قرار داد.
-
سوال 34 100
34. سوال
34. غالبا به وسیله موقعیت هایی که آن ها را دوست ندارم، به شدت آشفته می شوم.
-
سوال 35 100
35. سوال
35. معمولا علت بدبختی افراد خودشان هستند.
-
سوال 36 100
36. سوال
36. اگر نتوانم از وقوع حادثه ای جلوگیری کنم ناراحت نمی شوم.
-
سوال 37 100
37. سوال
37. معمولا نمی توانم به سرعت تصمیم بگیرم.
-
سوال 38 100
38. سوال
38. اشخاص خاصی وجود دارند که تا حد زیادی به آن ها متکی هستم.
-
سوال 39 100
39. سوال
39. افراد بیش از حد تحت تاثیر زندگی گذشته خویش هستند.
-
سوال 40 100
40. سوال
40. برخی از مشکلات انسان همیشه ثابت و غیرقابل تغییر هستند.
-
سوال 41 100
41. سوال
41. اگر دیگران از من خوششان نمی آید ، این مشکل به خودشان مربوط است نه من.
-
سوال 42 100
42. سوال
42. موفقیت در هرکاری برایم بسیار مهم است.
-
سوال 43 100
43. سوال
43. به ندرت دیگران را به خاطر خطاهایشان سرزش می کنم.
-
سوال 44 100
44. سوال
44. معمولا واقعیت ها را به همان شکلی که هستند می پذیرم، حتی اگر آن ها را دوست نداشته باشم.
-
سوال 45 100
45. سوال
45. انسان مدت زیادی خشمگین یا ناراحت نمی ماند، مگر اینکه خودش بخواهد.
-
سوال 46 100
46. سوال
46. جرات خطر کردن (ریسک کردن) را ندارم.
-
سوال 47 100
47. سوال
47. عمر انسان کوتاهتر از آن است که صرف امور ناخوشایند و نامطبوع شود.
-
سوال 48 100
48. سوال
48. دوست دارم در هر کاری روی پای خود بایستم.
-
سوال 49 100
49. سوال
49. اگر از تجارب مختلفی برخوردار بودم، می توانستم بیشتر شبیه آن چیزی که می خواهم باشم.
-
سوال 50 100
50. سوال
50. برای هر مشکلی یک راه حل درست وجود دارد.
-
سوال 51 100
51. سوال
51. انجام کاری برخلاف فکر و نظر دیگران، برایم دشوار است.
-
سوال 52 100
52. سوال
52. من فعالیت ها را به خاطر خودشان دوست دارم و مهم نیست که تا چه حد در انجام آنها موفق می شوم.
-
سوال 53 100
53. سوال
53. ترس از مجازات و تنبیه به افراد کمک می کند تا خوب باشند.
-
سوال 54 100
54. سوال
54. اگر اموری مرا آزار دهند ، فقط نسبت به آنها بی اعتنایی می کنم.
-
سوال 55 100
55. سوال
55. هر چه فرد مشکلات بیشتری داشته باشد، خوشی های او کمتر خواهد بود.
-
سوال 56 100
56. سوال
56. به ندرت در مورد آینده دچار اضطراب می شوم. .
-
سوال 57 100
57. سوال
57. به ندرت از کارهایم طفره می روم.
-
سوال 58 100
58. سوال
58. من تنها کسی هستم که می توانم مشکلاتم را واقعا درک کرده و با ان ها روبه رو شوم.
-
سوال 59 100
59. سوال
59. به ندرت فکر می کنم که تجارب گذشته در حال حاضر، من را تحت تاثیر قرار می دهند.
-
سوال 60 100
60. سوال
60. ما در دنیایی از شانس و احتمال زندگی می کنیم.
-
سوال 61 100
61. سوال
61. اگرچه تایید دیگران را دوست دارم، اما یک نیاز حتمی نیست.
-
سوال 62 100
62. سوال
62. وقتی دیگران در چیزی از من بهتر هستند، ناراحت می شوم.
-
سوال 63 100
63. سوال
63. هر انسانی ذاتا خوب است.
-
سوال 64 100
64. سوال
64. برای رسیدن به خواسته ام هرکاری را بتوانم در حد توان انجام می دهم و پس از آن نگران می شوم.
-
سوال 65 100
65. سوال
65. هیچ چیز ذاتا آشفته کننده نیست، بلکه برداشت ما از آن باعث ناراحتی می شود.
-
سوال 66 100
66. سوال
66. تا حد زیادی درباره برخی حوادث آینده نگران هستم.
-
سوال 67 100
67. سوال
67. انجام کارهای ناخوشایند روزانه و عادی برایم مشکل است.
-
سوال 68 100
68. سوال
68. دوست ندارم که دیگران برای من تصمیم گیری کنند.
-
سوال 69 100
69. سوال
69. ما اسیر زندگی خویش هستیم.
-
سوال 70 100
70. سوال
70. به ندرت یک راه حل ایده آل و کامل برای هرکاری وجود دارد.
-
سوال 71 100
71. سوال
71. غالبا در مورد این که مردم تا چه اندازه مرا تایید می کنند و می پذیرند نگران هستم.
-
سوال 72 100
72. سوال
72. اشتباه کردن در هر کاری مرا آشفته می کند.
-
سوال 73 100
73. سوال
73. این ضرب المثل ” خشک و تر باید با هم بسوزند” عادلانه نیست.
-
سوال 74 100
74. سوال
74. من زندگی را آسان می گیرم. .
-
سوال 75 100
75. سوال
75. افراد بیشتر باید ناملایمات زندگی را بپذیرند و با آن ها مقابله کنند.
-
سوال 76 100
76. سوال
76. گاهی اوقات نمی توانم ترسی را از ذهن خود دور کنم.
-
سوال 77 100
77. سوال
77. به ندرت راحت طلبی ، خوشبختی به دنبال می آورد.
-
سوال 78 100
78. سوال
78. به راحتی نصیحت دیگران را می پذیرم.
-
سوال 79 100
79. سوال
79. چیزی که یک بار زندگی مرا تحت تاثیر قرار دهد، در آینده نیز همواره بر زندگی ام اثر خواده گذاشت.
-
سوال 80 100
80. سوال
80. بهتر است که انسان برای هر کاری به دنبال یک راه عملی باشد تا یک راه حل کامل.
-
سوال 81 100
81. سوال
81. در مورد احساس دیگران نسبت به خودم بسیار نگران هستم.
-
سوال 82 100
82. سوال
82. غالبا به خاطر چیزهای جزئی بسیار آزرده خاطر می شوم.
-
سوال 83 100
83. سوال
83. معمولا وقتی از کسی اشتباهی نسبت به خودم ببینم به او فرصت می دهم تا اشتباهش را جبران کند.
-
سوال 84 100
84. سوال
84. از پذیرش مسئولیت خوشم نمی آید.
-
سوال 85 100
85. سوال
85. هرگز دلیلی وجود ندارد که برای مدت زمان طولانی غمگین باشم.
-
سوال 86 100
86. سوال
86. من به ندرت راجع به موضوعاتی از قبیل ترس از مرگ یا جنگ فکر میکنم.
-
سوال 87 100
87. سوال
87. هنگامی که افراد با مشکلاتی روبه رو می شوند که باید حل شوند ، بیشترین احساس خوشحالی را دارند.
-
سوال 88 100
88. سوال
88. از این که به دیگران وابسته باشم، خوشم نمی آید.
-
سوال 89 100
89. سوال
89. افراد هرگز ذاتا تغییر نمی کنند.
-
سوال 90 100
90. سوال
90. احساس می کنم هر کاری را باید از راه درست خودش انجام داد.
-
سوال 91 100
91. سوال
91. مورد انتقاد دیگران قرار گرفتن آزاردهنده هست ولی آشفته کننده نیست.
-
سوال 92 100
92. سوال
92. از این که نمی توانم کارها را به خوبی انجام دهم نمی ترسم. .
-
سوال 93 100
93. سوال
93. هیچ کس ذاتا بد نیست هرچند ممکن است اعمال بد مرتکب شود.
-
سوال 94 100
94. سوال
94. من به ندرت به خاطر اشتباهات دیگران آشفته می شوم.
-
سوال 95 100
95. سوال
95. انسان در درون خویش جهنم خود را می سازد.
-
سوال 96 100
96. سوال
96. من در موقعیت های خطرناک می دانم که چه کار کنم.
-
سوال 97 100
97. سوال
97. اگر کاری ضروری باشد آن را انجام می دهم.
-
سوال 98 100
98. سوال
98. انتظار ندارم که دیگران بیش از حد درباره آسایش و رفاه من نگران باشند.
-
سوال 99 100
99. سوال
99. نسبت به زندگی گذشته ام متاسف نیستم.
-
سوال 100 100
100. سوال
100. چیزی به عنوان کمال مطلوب وجود ندارد.